۲۲ دی ۱۳۸۴

همراهی ایران درزمان هیتلر با ماجرای هولوکاست

واکنش به حرف های رییس جمهوری، تمامی ندارد. اما برخی از نقدهایی که این ماجرا می شود، به نظر می رسد از خود اظهارات احمدی نژاد هم عجیب تر باشد از جمله تحلیلی که در روزنامه سان فرانسیسکو کرانیکل چاپ شده است در مورد اینکه حرف های رییس جمهوری در مورد هولوکاست، حرف تازه ای نیست وایرانیان از زمان رضا شاه که با آلمان ها بست در این ماجرا دخیل بوده اند واصلا در این ماجرا در کنار آلمان بوده اند وباقی قضایا.... نگاه کنید نویسنده چه موضوعاتی را کنار موضوعات دیگر چسبانده است. تاثیر چنین اظهاراتی در شکل دادن به افکار عمومی بسیار مهم است. چون مردم و حتی خیلی از سیاستمدارانی که این مطلب یا ترجمه اش را به زبان های مختلف می خوانند نمی روند دنبال چک کردن اینکه این قسمت تاریخی ماجرا به آن قسمتش می خورد یا نه؟ بلکه یک نتیجه گیری کلی می کنند.  صرف نظر از درستی یا اشتباهی این حرف ویا اینکه اصلا به ما چه ربطی دارد واین جور چیزها مهم توهم چیز بدی است. مثل اینکه هنوز قانون جاذبه درکشورعزیزمان کشف نشده است وسیب برکله نیوتون نخورده است یا خبرش هنوزنرسیده است ....

قسمتی از ترجمه این مطلب :
آن زمان، کشور رضا شاه پهلوي به عنوان "پرشيا" شناخته مي شد. شاه از ستايش کنندگان جدي ومصمم هيتلر، نازيسم و مفهوم نژاد برتر آريايي به شمار مي رفت. او همچنين تلاش مي کرد به رايش کمک کند تا تسلط ونفوذ سياسي- نفتي انگليس را در منطقه کاهش دهد.شدت اين رابطه به حدي بود که شاه در سال 1935 در يک نوع هماهنگ سازي وتطبيق با رايش سوم نام باستاني کشور را به "ايران" تغييرداد که در فارسي به معناي آريايي است و اشاره مي کند به اصل ونسب واجداد هند و اروپايي اوليه در تئوري هاي نژادي نازي ها و نژاد شناسان ايراني به آن افتخار مي کنند“.

۲۰ دی ۱۳۸۴

چندچیز خیلی جزیی

نوشته های احمد زیدآبادی نمونه های موفقی ازمتن های چاپ شده در روزنامه هاست. یادداشت های بسیار صریح وپاکیزه بدون حاشیه هایی که هم خصلت زبانی ماست هم کمی هم فرهنگی است. این نوشته زید آبادی در مورد منطق سخن گفتن اقای مصباح یزدی به نظرم خیلی دقیق است. زید آبادی معتقد است مصباح از آن رو مورد انتقاد قرارگرفته است که حرفی را که خیلی ها با پیچ وخم می گویند به راحتی وبه روانی بیان می کند :

به نظر من در ميان همه كساني كه جمهوري اسلامي را تبيين كرده‌اند، كسي بهتر از مصباح يزدي از عهده كار بر نيامده است. او بدون ملاحظه ‌كاري‌ و در عباراتي كاملا قابل فهم، درك خود را از تركيب جمهوري اسلامي و مفهوم مورد نظر آيت‌الله خميني از اين تركيب، بيان كرده است و شگفت آنكه از سوي كساني مورد تهاجم و حمله قرار گرفته است كه عينا همان حرف‌هاي او را اما در قالبي گنگ و گمراه كننده تكرار مي‌كنند. در واقع به نظر مي‌رسد كه مصباح نه به علت ديدگاهش در باره جمهوري اسلامي بلكه به دليل يك رنگي‌اش در برخورد با اين موضوع هدف انتقاد همراهان و همفكرانش قرار گرفته است.
مطلب خواندنی زیدآبادی را اینجا می توانید دنبال کنید.

این هم اظهارات یکی از اعضای فراکسیون اصولگرای مجلس است که در پاسخ به اینکه گفته اند استیضاح وزیر دفاع را امضا می کنید یا نه(به خاطر سقوط هواپیما) گفته درکشورهای دیگر قتل میکنند کسی استعفا نمی کند این که سقوط هواپیما بوده.... شاهکار است واقعا....

می خواستم در مورد ماجرای فعالیت های برخی ایرانیان درجاهای مختلف در خصوص جنبش ضدجنگ وتحریم یک مطلبی بنویسم که هرکاری می کنم نوشتنم نمی آد. این هم مرضی است دیگر....البته دراین چند روزه ازجلوی کامپیوتر بلند نشدم جز روزی یک ساعتی که می روم می دوم، فکر کنم همه اش پای این رایانه گرامی بوده ام. چند تا مطلب آماده  کرده ام که امیدوارم بتونم جاهای مختلف برسونمشون.....

۱۷ دی ۱۳۸۴

امشب درخبرهای ساعت ۹ شب شبکه اول شنیدم که می گفت ایران از اینکه اروپا وامریکا نسبت به پیشنهاد رییس جمهوری در خصوص اعزام یک تیم حقوق بشرا زایران به اروپا ویک تیم از اروپا به ایران بعد از یک هفته با آنکه وی دوبار این پیشنهاد را مطرح کرده است، واکنش نشان نداده است متعجب شده است. بعد با اظهار تعجب گوینده می گفت که چرا غرب به اظهارات رییس جمهوری در مورد ماجرای اسراییل واکنش نشان داده اما نسبت به این موضع واکنش نشان نداده. بعدش هم گفت که متفکران جهان اسلام با این سخن رییس جمهوری موافقت کرده اند. خدا را شکر. این حرفهای کاندیدای جایزه نوبل را بخوانید تا ببینیم جریان رسانه ای غرب که در بسیاری از موارد مسیر سیاست خارجی را نشان می دهد، چه مسیری را دنبال می کنند و ....

۱۶ دی ۱۳۸۴

چت با وب لاگ نویس عراقی

دست برقضا دیشب با یک وب لاگ نویس خوش صحبت ودقیق عراقی، با جمع کوچکی چت می کردیم در مورد اینکه با افزایش احتمال حمله آمریکا به عراق وضعیت ایرانیان در قبال این موقعیت چه خواهد بود؟ چه باید کردو از کجا باید شروع کرد؟ ماجرایش را در مطلبی خواهم نوشت ونظراتم را در ان خواهم گفت. برای من اما کنجکاوی زیادی مانده بود در مورد عراق. با آنکه از ۶ ماه مانده به حمله امریکا به عراق وپس از آن مطالبی را در این زمینه به وصورت مصاحبه و یادداشت وگزارش پوشش داده بودم، حسرت به دلم مانده بود بایک عراقی بنشینم ودر مورد مسائل مختلف ریز ودرست سیاسی و اجتماعی صحبت کنم .اگر چه در این مدت چندین بار موقعیت پیش آمد اما به نظرم این جرار، تفاوت های آشکاری با بقیه دارد. فرصت کم بود. اما قرارشد بیشتر با هم دراین زمینه صحبت کنیم. به نظرم یکی از پرطرفدارترین وب لاگ نویس های عراقی باشد که تابه حال دیدم. به این وب لاگ هم یکسری بزنید. به نظرم خیلی بکر است....

۱۴ دی ۱۳۸۴

فیلتر شدن وب لاگ

شنیدم برخی از وب لاگ ها طی چند روز گذشته فیلتر شده اند از جمله این وب لاگ. همین طور است؟

۱۱ دی ۱۳۸۴

آه رعشه مرا گرفت

نمی دونم به خاطر پست عشرت ورعشه بود ویا هر چیز دیگر یکی دو روز این سایت ما رفته بود هوا. این دوست عزیز ما هم که ترتیبات میزبانی سایت را انجام می دهد بسیاری دیگر از ایرانیان تا آدم کارش دارد ومشکلی پیش می آید غیب می شود می رود درون کره ارض وموبایل خود را خاموش می کندو باقی قضایا. نمی دانم خلاصه درست شد. ازدوستانی که زنگ زدند از موبایل های مختلف به دوست بنده تشکر می کنم. امیداورم آه رعشه مرا نگرفته باشد.

من داشتم به چند نفر از دوستان ماجرای رعشه را تعریف می کردم اما واقعا به نتیجه نرسیدیم که چطوری این کلمه به مغز این نماینده رسیده است. به قول دوستان آدم ها در زندگی شان در برخی لحظات خیلی خیلی خاص.... دچار رعشه می شوند که بعید است در حالت معمولی در استادیوم ومجلس واین جورجاها چنین حسی به آدم دست بدهد. ادم به این اروتیکی ما ندیده بودیم.  جنسی ترین تصویری که یک نماینده مجلس می توانداز نسبت خودش با مردان بدهد را بیست وهفت سال بعد از انقلاب حاج خانم عشرت دادند. به قول یکی از دوستان - که خانم بود- حرف های عشرت، توهینی به آقایان است و این خانم یک جوری تصویرمی کند که در بین حیوانات دارد زندگی می کند. والله واقعا من نمی دانم فضای مجلس چطوری است. اگر شما خبر دارید یک کامت کوچک بگذارید.نه به آن تقوای پوششی ونه به این ادبیات رعشه ای. یک زمان تنها تخم چشمشان را می شد دید یک زمان با واژگانی که به کار می برند جدواباد عیان می کنند. این رو یکی از دوستانم گفت که کپی رایتش هم مال خودش.

امشب شب سال تحویل مسیحی است و خلاصه حس وهوای سال تحویل خودمان. کسی تنها نباید بماند. همه سعی می کنند یا جایی بروند یا دوستانشان را دعوت کنند وخلاصه شده میهمانی شامی را هم دررستورانی بگذارنند خانه نمی مانند. منظورم از همه ، واقعا همه نیست. منظورم این است که رسم است به هر حال. در خوابگاه دانشجویی که من زندگی می کنم در شرایط معمولی ۷۰۰ نفر دانشجو وجود دارند. امشب تنها سه نفر هستند که من هم یکی ازآنها. قرار است یکی از دوستان بیاید برویم شام بیرون یک چیزی بخوریم. از لوبیای دیروز باید بهتر باشد خوب. جای شما هم خالی....با یکی ازدوستان عزیز امروز قراری داشتیم و کلی در مورد وب لاگ ووب لاگ نویسی وچند کتابی که اخیر در این مورد در امده است صحبت کردیم. از اشتیاق گرایی افراطی تا بازارگرایی نویسندگان. خلاصه اش شده توافق برای نوشتن دو مطلب که وقتی نوشتیم لینکش را با شما قسمت خواهم کرد.

۰۹ دی ۱۳۸۴

اکران فیلم مونیخ ویک توضیح

فیلم مونیخ اثر استیون اسپیلبرگ

اول اینکه فیلم مونیخ ساخته استیون اسپیلبرگ که هم اینک روی اکران آمده فیلم بسیار جالبی است. اگر چه گرایشات اسراییلی کارگردان در فیلمی مانند شیندلر لیست در جای جای آن فیلم به چشم می خورد به نظر می رسد، این فیلم رویکرد میانه رو تری داشته باشد. تصویر برداری، صدا، بازی های قوی، داستان جذاب، و تدوین بسیار منسجم از ویژگی های این فیلم است. ماجرای فیلم مربوط به گروگان گیری چندین اسراییلی در دهکده المپیک مونیخ در جریان این بازی ها در سال ۱۹۷۲ است که در جریان آن همه گروگان ها و گروگان گیر ها کشته می شوند. بعد موساد یک تیم را مامور می کند کسانی  که درجریان این ماجرا درگیر بودند را ترور کند. یک جوان اسراییلی مامور این کار می شود. داستان با عبور از زندگی شخصی این جوان وهمسرش وبچه ای که می تواند در کل فیلم نمادی از آینده این سرزمین آن را برشمرد وهمچنین زندگی های افراد درگیر وحتی اعرابی که در فیلم ظاهر می شوند به پیش می رود. فیلم به گمانم بیش از ۱۶ دقیقه بود. اما همچنان روی صندلی شما را میخکوب نگه می دارد. درجایی از فیلم جوان اسراییلی که به کشتن اعراب می پردازد، با جوانی عرب روبرو می شود ودیالوگی جالبی بین آنها برقرار می شود وجوان اسراییلی از او می پرسد تا کی؟ او می گوید تا وقتی که زمینهایمان را آزاد کنیم. جوان اسراییلی می گوید این که امکان ندارد دیگر. مردم زیادی انجا زندگی می کنند (وبه دنیا امده اند) بعد جوان عرب می گوید مگر خود یهودی ها چند سال صبر کردند تا صاحب کشورشان بشوند. ما هم صبر می کنیم . صد سال وبیشتر. ....بعد جوان اسراییلی که در این صحنه نقش یک آمریکایی را بازی می کند می گوید شما که در کمپ زندگی می کنید و.....بعدآخرش چه؟....خلاصه تلاش می شودد رخصوص دایره ترور وترس وخشونتی که دامن بخشی از اعراب و اسراییلی ها را گرفته صحبت شود. نکته جالب اینکه من خیلی نقدهایی رو خواندم که مثلا اعراب ازاین فیلم خوششان نخواهد آمد. اما نکته جالب این است که درست است که فیلم به یک حادثه گروگان گیری می پردازد که اعراب - مسلمانان- در ان نقش مستقیم دارند اما از طرف دیگر نشان می دهد این موضوع تروریسم دولتی که در مورد اسرائئل هم می گویند صحیح است. اینکه خود موساد دست اندر کار ترور یک گروه می شود وبعد در جایی از فیلم یکی از افسران موساد می گوید که این تازه بخشی از عملیات است هم حرف درخور توجهی است. در مورد این حسی که فیلم می دهد شاید بهتر باشد برخی از دوستان دیگری هم که فیلم را می بینند نظر بدهند من که اینجوری حس کردم. خلاصه یا بروید این فیلم را ببینید یا دی وی دی اون یا سی دی اش را تهیه کنید.....خیلی جالب است که مباحث فیلم با حرف های رییس جمهوری ایران در مورد اسراییل همزمانی دارد. ...

Arash Ashoorı nıa* Kosoof

دوم اینکه این عکس خوب، از عکس های وب سایت کسوف ومتعلق به آرش عاشوری نیای عزیز است که در مدتی که در فضای وب بوده است، بسیار خوش درخشیده و من که شخصا زاویه دیدش را دوست دارم. متاسفانه در مطلبی که در روزانلاین از این عکس استفاده شده نامی ازآرش نیامده که من همین جا از او یاد می کنم وامیدوارم مسئولین فنی این وب سایت دقت بیشتری در خصوص ذکر منبع عکس ها داشته باشند.

۰۸ دی ۱۳۸۴

موقعیت نه پیش نه پس و رعشه

آیا رعشه ای که خانم شایق از اون صحبت می کنه اینجوریه؟ چه جوریه؟ کاش حالا که خانم شایق می تونه احساسش رو از لذت مردها اینقدر زیبا توصیف کنه بیشتر در مورد اشکال مختلف رعشه صحبت می کرد؟ این تصویری است که من دارم ....تصویر شما چیه؟ من چند وقت پیش این تصویر جالب را گرفتم بعدپیش خودم گفتم انصافا آدم در چه مواقعی دچار چنین حالتی می شود. البته خدا کند آدم دچار این حالت نشود. اما به هرحال زندگی است دیگر. همه ما در موقعیت هایی قرار می گیریم که یا خودمات در به وجود آمدنش نقش داریم یا دیگران ویا اصلا نه ما نقش داریم ودخالت اما یک جوری به آن ربط پیدا می کنیم. مثلا من داشتم حرف های خانم شایق رو می خوندم در مورد حضور ورزشکار های زن در ورزشگاه. این یکی از این حالت هاست. ادبیات مورد استفاده، کلمات به کار برده شده، نوع روایت وتصویرسازی انجام شده را مورد توجه قرار دهید. چه نتیجه گیری می کنید؟

شايق در پاسخ به پرسشي ديگر مبني بر جايز بودن يا نبودن حضور خانم‌ها در استاديوم‌هاي ورزشي اذعان داشت: بستگي دارد، اگر فوتبال بانوان باشد ما هم كف مي‌زنيم، ولي اگر در آنجا آقاياني هم باشند كه ما را ببينند، عشق كنند و رعشه پيدا كنند، جيغ بزنند و نشئه شوند، به اعتقاد من گناه دارد و نبايد شركت كرد، چرا كه منجر به مريض شدن آقايان مي‌شود. ....

 انصافا کی در ورزشگاه تا حالا که چند بارخانم ها رفتند، دیده مردان از دیدن زنان رعشه پیدا می کنند وجیغعشرت شایق ورعشه ونشئه واین جورچیزها می زنند ونشئه می شوند؟ این همه جای دنیازنان می روند ورزشگاه یا بازی می کنند، چندگزارش رعشه مخابره شده است؟ خیلی جستجو کردم دیدم در کنار افاضاتی که می شود خدا را شکر این حرفها ترجمه نشده. مگر اینکه این نازیلا فتحی از نیویورک تایمز زحمتش رو بکشد. محمد قوچانی در سرمقاله روز سه شنبه روزنامه شرق نوشته بود این آقای زاهدی در میان وزرا، اشبه الناس ترین آدم به آقای رییس جمهوری است. نمی دانم چرا این به نظرم رسید. چون رییس جمهوری هم که حرف های جالب زیاد می زند، حرفی به این پایه از عجیب غریبی تا به حال نزده. من حالا اسمش رو می گذارم عجیب غریب.

یک نفر از خوانندگان با سلیقه وباسوادی که معمولا زحمت می کشند وکامنت های اگاه بخشی دراین وب لاگ ویا وب لاگ های دیگر می گذارند، بگویند تحلیل شان از این حرف های خانم شایق چیست انصافا؟ در کلاس های روزنامه نگاری وزارت ارشاد یکی درسی بود به نام تئوریهای ارتباطی ویا چیزی شببیه همین. اقای ترابی که این درس رو ارائه می کرد می گفت چقدر زبان وادبیاتی که مردم استفاده می کنند، نشان دهنده خیلی از ویژگی های شخصیتی وطبقاتی ومعرفتی و... شان است....من هرچقدر فکر کردم که دانسته های خودم را در این زمینه با حرف های خانم شایق تطبیق بدهم و مقایسه کنم، نعوذبالله ....چی بگم والله

حالا نه اینکه موضوع فقط به خانم شایق مربوط باشه. مثلا آقای کروبی هم در مورد این شبکه صبا که با خوبی وخوشی فاتحه اش خوانده شد می گوید: اگر برنامه‌هاي «صبا» بهتر و مفيد‌تر از صدا و سيما نبود، حاضرم مرا در ملاء عام شلاق بزنيد.

حالا کاری به این نداریم که اگر شبکه صبا راه می افتاد برنامه هاش خوب بود یانه، اما توجه کنیم به زبان آقای کروبی که هم اصلاح طلب است، انسان خوبی است و به نظرم دوست داشتنی هم هست(نظرشخصی). با این جمله که ایشان گفته وتیتراول خیلی جاها هم بوده از جمله ایسنا و بی بی سی، می گویدواحد تنبیه و تنبه درکشور شلاق در ملاء عام است. مثلا نمی گوید حاضر است شش ماه از حقوق اجتماعی اش محروم بشود، یا ۵ ماه از لباسش استفاده نکند، یا جریمه نقدی شود وخیلی چیزهای دیگر که به آن Alternative Punishment می گویند در حقوق. به نظرم همان طور که در حرف آقای کروبی حقیقتی نهفته است در حرف های خانم شایق هم حقیقتی نهفته است....

۰۶ دی ۱۳۸۴

تناقض های یک رابطه

"پرچم هاي لگد خورده زير پا. مشت هاي گره کرده و صداي مرگ بر آمريکا. نفرت و خشم معلم پرورشي مدرسه پشت بلند گو، تصويرمشابه نسلي است که با انقلاب بزرگ شده است. "مرگ برآمريکا" سالها عمومي ترين شعار در مراسم صبحگاهي مدرسه و نماز جمعه است.

 

کمتر کودکي از نسل انقلاب وجود دارد که بارها سرصف مدرسه اين شعار را تکرار نکرده باشد. روزهايي که بچه هاي انقلاب آرام آرام به زندگي سلام مي کردند، کلمه مرگ در دهانشان پرورش مي يافت. مرگ بر بقيه کشورهايي که دشمن ايران به شمار مي رفتند هم با "مرگ برآمريکا" آغاز مي شود. به تعبير آيت الله خميني بتيان گذار انقلاب اسلامي، آمريکا "شيطان بزرگ" است. روي ديوارهاي شهر، شعارهاي ضد آمريکايي خودنمايي مي کنند و سوژه خوبي است تا خبرنگاران خارجي که به تهران مي آيند به آساني نشان دهند که تصويري که از آمريکا در ايران وجود دارد، چه ويژگي هايي دارد. مراسم سوزاندن پرچم ايالات متحده، از رايج ترين اقدامات کساني است که دستگاه تبليغات رسمي جمهوري اسلامي در نمازهاي جمعه وتظاهرات هايي که همواره توسط دولت سازماندهي مي شوند، آن را تشويق مي کنند. تجلي همه نفرتي که بر ضد آمريکا توليد مي شود، سالها درروز 13 آبان نمايانده شده است." این بخشی از مطلب من درمجله  ایتالیایی لایمس است که فارسی آن در آن روز آن لاین به چاپ رسیده است.

۰۵ دی ۱۳۸۴

روسیه پشت ایران را خالی کرد.

پیشنهاد جدید روسیه به ایران مبنی بر انتقال چرخه سوخت هسته ای به این کشور، اگر نه نوعی خالی کردن زیر پای ایران به شمار می رود، غیرمنتظره به نظر می رسد. ایران که همواره تلاش کرده بود درچند سال گذشته نظر روسیه را به انحا مختلف در این خصوص جلب کند، در می یابد سرمایه گذاری درستی نکرده است. این مطلب گزارشم است از این ماجرا واینکه سمت وسوی ماجرای هسته ای به کجا می رود. ایران که چند وقت پیش از گرایش به شرق سخن گفته بود هم اکنون می بیند که منافع استراتژیک کشورهایی مانند روسیه و چقدر به کشورهای غربی نزدیک است و بازی با مهره های این کشورها چقدر خطرناک است. فعلا قرار است شورای امنیت ملی تشکیل جلسه بدهد. اگر ایران بپذیرد که چرخه سوخت خارج برود که عملا نه مقامات ایرانی به اهداف خود رسیده اند، نه امتیازی گرفته اند وهمه این رجزخوانی های چند ماهه هم می رود هوا وآقایان باید بنشینند وببینند که کجای دنیا هستند. اگر هم قبول نکنند که باید به انتظار تصمیمات جدید جامعه بین المللی بنشینند که می تواند پرونده ایران را یک گام به شورای امنیت نزدیک کند. گردش به شرق رفت هوا.

This is a free demo result from the Wayback Machine Downloader. Click here to download the full version.